چگونه در خلیج جلوی ایران بایستیم؟

  • 6/15/2019
  • 00:00
  • 1
  • 0
  • 0
news-picture

گزینه‌های ما در برابر ایران که در کمتر از یک ماه به شش نفتکش و تأسیسات نفتی حمله کرده، محدود‌اند. کشوری که از راه جمع آوری اطلاعات و جاسوسی مسیر دریانوردی، عمداً به کشتی‌هایی حمله کرد که از بنادر سعودی و امارات حرکت می‌کردند. آیا راه حل آغاز جنگی همه جانبه با ایران یا حمله به اهدافی گزینش شده مانند پایانه‌های مهم ایرانی است یا بالا بردن سطح حفاظت در برابر هرگونه حمله جدید؟ در مرحله بعد گزینه سوم بهترین است و پیش بینی می‌کنم ما به سناریوی نفتکش‌های کویتی در زمان جنگ ایران-عراق برمی‌گردیم. ما شرایط خطرناکی را از سرمی‌گذرانیم که آبهای خلیج و منطقه شبیه همان دوره را سپری می‌کنند. ایران در پاسخ به حملات عراق به پایانه‌های نفتی‌اش به کویت حمله کرد و مشخصا به نفتکش‌ها. پس از شکست میانجی‌گری‌ها، کویت به رئیس جمهوری وقت امریکا رونالد ریگان پناه برد که با حفاظت از آنها موافقت کرد. واشنگتن وارد عملیات نظامی بزرگی علیه فعالیت‌های دریایی ایران در آبهای خلیج شد. از آنجا که قانون امریکا مانع از حفاظت نیروهای امریکایی از کشتی‌های بیگانه می‌شد، کشتی‌های کویتی دوباره ثبت شدند و پرچم امریکایی را برافراشتند. میان سال‌های 1978 تا 1988 کشتی‌های کویتی با مشایعت نیروی دریایی امریکا حرکت می‌کردند و در آن منطقه جنگ‌هایی روی داد و در آنها قایق‌های ایرانی غرق شد و عملیات محرمانه در سطح دریا علیه مواضع ایرانی که مأموریت کاشتن مین‌های دریایی را برعهده داشتند انجام شد. تنش به مرحله‌ای رسید که هواپیمای مسافربری در آسمان خلیج به اشتباه هدف موشک نیروی دریایی امریکا قرار گرفت و دویست و نود تن از مسافرانش کشته شدند. جنگ هشت ساله به سرعت پس از آن به پایان رسید. این بحران چه رابطه‌ای با آن جنگ دارد؟ شرایط تا حدودی تطابق دارند. این نظام تهران فصل شکار نفتکش‌ها را شروع کرده و دست بردار نیست بی آنکه اهمیتی به این بدهد که این کارش با نشت نفت و آلوده ساختن سواحل با مواد شیمیایی کشتی‌ها آسیب دیده موجب چه فجایع زیست محیطی در آبهای خلیج می‌شود یا موحب بالا رفتن بهای جهانی نفت بشود. هدفش این است که رئیس جمهوری امریکا را به عقب نشینی وادار کند و تحریم‌های اقتصادی به پایان برسند. در نتیجه هیچ شکی باقی نمی‌ماند که ایران پشت این حملات ایستاده و انگیزه‌های واضحی دارد که با تهدیدهای مکرر و صریحی که از زبان مقامات جاری می‌شود، که به کشتیرانی درآبهای خلیج حمله می‌کنند همخوان است. ایران در آینده به این بسنده نخواهد کرد که به چند کشتی حمله کند و تاکنون به شش کشتی ضربه زده است. به احتمال زیاد جرأت می‌کند پا را بیشتر از این درازتر کند و به پایانه‌های دریایی ثابت حمله کند، همان طور که در دوره جنگ دهه هشتاد انجام داد تا مسائل را به سمت رویارویی یا تحمیل خواسته‌هایش بکشاند. برای مواجهه با آن گزینه سوم به احتمال نزدیک‌تر است یعنی دوری گزیدن از جنگ فراگیر نظامی که کشورهای خلیج و حتی ایالات متحده خواهان آن نیستند. این کشورها تحریم‌های اقتصادی را اسلحه آسان می‌بینند. ایران هر روز از نظر مالی و اقتصادی ضعیف‌تر می‌شود و به مرحله‌ای از ضعف می‌رسد که اگر در یک دوره زمانی به همین نحو ادامه یابد به نقطه فروپاشی منجرشود، اما ایران این را می‌داند و می‌خواهد واقعیت دیگری را تحمیل کند. اینجا به دلیل افزایش تنش، کشورهای مورد حمله قرار گرفته، مشخصا سعودی و امارات به گزینه دهه هشتاد پناه می‌برند؛ نیروی دریایی در خلیج ایجاد می‌کنند تا در خلیج به تعقیب قایق‌های ایرانی مأمور مین گذاری بپردازند و با آنها برخورد کنند. این گام‌ها نیازمند موافقت شورای امنیت است و موافقت همه را به همراه خواهد داشت شاید به استثنای روسیه که غالبا با فرمول مناسبی موافقت می‌کند. حفاظت امنیتی همراه کشتی‌های در دریای سرخ علیه دزدان دریایی وجود دارد هرچند فعالیت‌های کشورها فردی است. کشورهایی که هدف حملات قرار می‌گیرند ناچار خواهند بود به طور مستقیم با حملات ایران مقابله کنند اگر پیام‌های هشدار آمیز به نتیجه نرسند، مانند افزایش حضور نیروی دریایی امریکا درآبهای خلیج. اینجا کسی خواستار رسیدن به این نقطه نیست اما به نظر می‌رسد ما با تهران متفاوتی روبه روهستیم که ژنرال‌هایی همچون سلیمانی در آن فعالند و رهبران سیاسی قوی و نسبتا خردمند آن دوره مانند هاشمی رفسنجانی فقید از صحنه خارجند که نزدیکانش بر مرگ عمدی او اصرار دارند و به نظر آنها او در سایه جنگ قدرت در دالان‌های نظام به مرگ طبیعی نمرده است.

مشاركة :