من یکی از طرفداران فشار برایران برای تغییر سیاستهایش هستم و در صورت ناکامی من از تغییر نظام حمایت میکنم، اما نه به هر قیمتی. نیازی به گفتن نیست که تغییر مسالمت آمیز بسیار بهتر و مفیدتر برای همه ما خواهد بود. نتیجه ایدهآلی که انتظار داریم خواه به صورت صلح آمیز یا جنگ محقق شود، اینکه ایران طرحهای نظامیاش را متوقف کند، چه با ساخت نیروی نظامی اتمی و موشکی و به طور کامل از گستراندن آشوب و جنگ در منطقه دست بکشد. ما میدانیم تهران به اراده خود دست از آن برنمیدارد و ابزاری برای واداشتنش به این کار وجود ندارد. کاراترین سلاح همان تحریم اقتصادی آن است. رویارویی نظامی بهتر است به عنوان آخرین راه حل باقی بماند، به آن متوسل نشویم مگر در حالت دفاع از خود. به همین دلیل است که همه سیاستمداران این گفته را تکرار میکنند و تأکید دارند، خواهان جنگ نیستیم. سئوالی که بسیار مطرح میشود این است: چرا جنگ را نمیخواهیم وقتی که سریعترین راه حل باشد و میتوان به وسیله آن نظام ایرانی را ناگزیر ساخت تسلیم شود به جای اینکه دو یا پنج سال آینده را منتظربمانیم تا دولت رهبر خامنهای مفلس شود و تسلیم؟ خیلی ساده، جنگ هرچند هم ما در آن دست بالا را داشته باشیم، نتایجش تضمین شده نیست. ما با نظامی طرف هستیم که هیچ ابایی ندارد حتی یک یا دو میلیون از شهروندانش کشته شوند. نظامی که چیزی نساخته تا نگران نابودیاش بشود، نظامی که اعتقاد دارد از طریق جنگ میتواند حس وطنخواهی نود میلیون ایرانی را به جنبش وادارد، نظامی که برگستراندن هربیشتر آشوب در عراق و خلیج شرط بندی میکند. اطلاعات بسیار دیگری وجود دارد که جنگ را به عنوان آخرین گزینه و فقط در صورت ضرورت قرارمیدهند، هیچ عاقلی دوست ندارد وارد جنگ بشود. با این حال بسیاری از نظرات پرشور را میشنویم که خطرات را کوچک میبینند یا در دستآوردها اغراق میکنند یا وضعیت پیچیده را آسان میسازند، همه آنها خواهان راه حلی فوری برای مشکل مزمنی میخواهند که چهل سال عمر دارد به نام نظام ایران. کسانی که ازایالات متحده و به طور کلی غرب میخواهند به نمایندگی از آنها بجنگند، غافل از این هستند که این کشورها محاسبات عالیهای دارند و قدرتهای بزرگ قابل اجاره کردن نیستند آن گونه که بسیاری اصرار دارند سیاستهای امریکایی، روسی و اروپایی را با انگیزههای تجاری تفسیرکنند. جنگها یک انگیزه دارند و آن هم منافع استراتژیک است. با ادامه تحریمهای اقتصادی ضد نظام ایران، آن گونه که امروز شاهد اعمال آن هستیم، ما به ساعتی میرسیم که رهبر معظم علی خامنهای ناگزیر میشود، زهر را سربکشد و تن به طرح صلح بدهد. اثرگذارترین و گزندهترین سلاح برای نظام است. در عین حال کم خطرترین برای کشورهای خلیج و ایالات متحده است برخلاف آنچه از ایرانیها میبینیم که با مین گذاری نفتکشها و بمباران با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین، دست به تحریک میزنند. اما وقتی تهران تصمیم میگیرد با جنگ به مقابله با تحریمها برود، در آن موقع کشورهای خلیج و متحدانشان بدون توجه به نتایج و پیامدها، مجاز خواهند بود از خود و منافعشان دفاع کنند. این همان چیزی است که همه ساکنان کناره غربی خلیج میخواهند؛ وارد جنگ نشوند مگر برای دفاع از خود و به طور خیلی روشن برای جهان معلوم میشود متجاوز کیست. در صورت وقوع حادثهای ناخوشایند، نظام ایران در جنگ احتمالی آینده شکست خواهد خورد، چرا که در معادله قوا آنها طرف ضعیفاند. اما جنگ به عنوان آخرین سلاح درمواجهه کنونی میماند تا مانع از خسارتهای بشری و مادی دو طرف بشود و به صلح فرصتی دیگر بدهیم.
مشاركة :