با رسیدن اولین محموله اسلحه استراتژیک روسی، موشکهای اس 400، معلوم نیست رئیس جمهوری ترکیه رجب طیب اردوغان کشورش را به کدام سومیکشد. بعید میدانم آنکارا از پیش مقدماتی را برای رسیدن به وضع کنونی چیده باشد. به نظرمیرسد این وضعیت نتیجه مجموعهای از حوادثی است که از کنترل خارج شده بودند. انقلاب سوریه و شکست ترکیه در ایفای نقش درآن که نقشی محوری در مدیریت مخالفان داشت. ورود با قدرت نظامی ایران در سوریه و مناطق مجاور ترکیه و پس از آن ورود نیروهای روسی و ورود نیروهای امریکایی در مناطق کردنشین سوریه، همچنین ورود نیروی هوایی اسرائیل در این جنگ. سه حادثه خطرناک دیگر هم وجود دارند که عبارتند از: سرنگون ساختن هواپیمای روسی در آسمان ترکیه، کشتن سفیر روسیه در آنکارا و تلاش برای انقلاب علیه اردوغان. درهمین حال اردوغان نظام حکومتی را از دو پست مهم به یک پست تغییر داد که در او به عنوان رئیس جمهوری خلاصه میشود و پست نخست وزیری را حذف کرد. اردوغان در چند جبهه میجنگد و روشن است که او در هیچکدامشان موفق نمیشود؛ جنگ سوریه را از دست داد و آنجا همچنان به روسیه و ایران امتیاز میدهد. هدفش در این محدود شد که مانع از تشکیل جبههای کرد بشود که در آینده ترکیه را تهدید کند. در این موضع نیز به ایالات متحده برمیخورد که بر متحدان کردش حساب باز میکند. این حوادث متعدد در یک کفه و ماجراجوییاش در چرخیدن به سمت اردوگاه روسی در کفه دیگر و خطرناکتر است. آنکارا تلاش میکند خشم واشنگتن را آرام کند و چندین بار اعلام کرده برای رسیدن به تفاهم برسد راه حلهایی را بپذیرد به شرطی که ناگزیرنشود دست از قرارداد خرید اسلحه از روسیه بردارد. اما درصورت شکست در رسیدن به توافق با واشنگتن، این معامله نظامی موجب یکی از تحولات سیاسی مهم منطقهای و قارهای میشود که ترکیه یکی از ستونهای ثابت آن در تنظیم روابط میان کشورهای شرق و غرب بود. این تحول با تحولات مشابه دیگری همراه شده مانند تلاش واشنگتن برای اجبار ایران بر تغییر. معامله اسلحه روسیه و ترکیه موجب تغییر ائتلافهایی میشود همان طور که معامله چکسلواکی با مصر دوره عبدالناصر موجب چرخش آن کشور به سمت اردوگاه شوروی شد. آنکارا و واشنگتن دارای رابطه استراتژیکی هستند که از شصت سال پیش بر ویرانههای جنگ جهانی دوم پیریزی شد. اکنون شاهد بازگشت قطب بندیها هستیم و نشانههای جنگ سرد جدید. آیا واقعا اردوغان قصد دارد اردوگاه غرب را ترک کند؟ این معامله شاید موجب مجموعهای از اختلافات بشود که منجر به انزوای تدریجی ترکیه و شاید هم حذف آن از ناتو بشود. آیا پیمان آتلانتیک آمادگی دارد ترکیه را از دست بدهد، کشوری که بر خط رویاروی با روسیه قراردارد؟ آیا غرب ترکیه را همان اردوغان میبیند؟ همه دلایل نشان میدهند که چرخش جزئی به سمت مسکو یکی از تمایلات اردوغان است بیش از آنکه یک استراتژی باشد که حکومت ترکیه و نهادهایش آن را در پیش گرفته باشند. چه بسا با خروجش از قدرت در سه سال دیگر ادامه نیابد، البته اگر با پایان دورهاش از قدرت کنارهگیری کند. اختلاف میان اردوغان و نزدیکترین افراد به او در حزبش که در دولت حضور داشتند، مانند دکتر داود اوغلو نخست وزیر و وزیر خارجه پیشین، به سیاست خارجه دولت از جمله روش مدیریت روابط استراتژیک با واشنگتن کشیده شده است. برای اردوغان اختلاف کورش با متحد سابقش رهبر دینی گولن، به حدی رسید که رابطه ترکیه و امریکا را گروگان تحویل او کرد، مسئلهای که واشنگتن زیر بارش نرفت. مشکلات اردوغان با واشنگتن بسیارند، از ماجرای بازداشت کشیش و دانشجویان امریکایی و کتک زدن تظاهرکنندگان در واشنگتن تا تهدید سازمان «قسد» کُرد و متحد واشنگتن. آنکارا در لحظه ضعف در مقابل روسیه و ترس از انتقامگیری پس از سرنگونی جنگنده روسی توسط جنگنده ترکیه در مرزآن کشور با سوریه قرارگرفته بود و چند ماه پس از آن تلاش برای انقلاب اتفاق افتاد. پس از آن اردوغان خبر از معامله با مسکو و پیش پرداخت داد. در آن زمان به نظرمیرسید ترکیه با شرکتهای غربی که میخواستند برنده این قرارداد باشند، چانه زنی میکند. اولین آنها شرکت«رایتون» امریکایی سازنده سیستم دفاع موشکی پاتریوت بود. اما با رسیدن اولین محموله اسلحه پیشرفته روسی دراین هفته به نظرمیرسد که وضعیت پیچیدهتر ازآنچه تصورمیکردند، باشد. تحریمهای احتمالی امریکایی موجب نابودی اقتصاد ترکیه میشود که بر بازارهای غربی متکی است و اکنون بدترین وضعیت خود را تجربه میکند. این در کنار اختلافات و شکافهای اعتراضی است که در داخل حزب حاکم و توسط مردانش بروز و دهان باز کرده که به تصمیمهای اردوغان معترضاند و او را متهم میکنند کشور را به پرتگاه میبرد.
مشاركة :