از کانون جنگ و درگیری تا میدان همکاری و تکامل منطقه‌ای

  • 1/16/2022
  • 00:00
  • 3
  • 0
  • 0
news-picture

نقشه بحران‌ها، جنگ‌ها و درگیری‎‌هایی که صلح و ثبات خاورمیانه و جهان عرب را تهدید می‌کنند به رنگ قرمزنشان داده می‌شود، براین اساس که کانون تنش و درگیری همیشگی و مستعد نفوذ و شعله‌ور شدن است با پس زمینه‌ چندین دهه جنگ‌های مرکب که ازآنها رنج می‌برد.  این توصیف ویژگی منطقی خود را از جایگاه ژئوسیاسی منطقه به عنوان پلی میان شرق و غرب می‌گیرد؛ و این بودنش به عنوان محیطی میانه برای انتقال تحولات بزرگ تمدنی درجهان همچنین درگیری درون آن را تسهیل می‌کند و این ارجاع دادن همیشگی به زمینه‌های تاریخی در توضیح این واقعیت را تفسیرمی‌کند. اما این ارجاع‌ها در پرتو تجربه‌های متعدد ملت‌های دیگر که با دشواری‌های جغرافیایی و تاریخی خطرناکی روبه روشدند و موجب جنگ‌ها و درگیری‌های خونین بزرگی گشتند، برای نشاندن حقایق درجای خود کافی نیستند، اما درنهایت راهی به سوی صلح داخلی و حاکم ساختن امنیت، ثبات، همکاری و همبستگی اجتماعی یافتند. ازاینجا می‌توان امکانات تغییر و تحولی را که منطقه خاورمیانه دارد ارزیابی کرد، با وجود تناقض‌هایی که ازآنها رنج می‌برد و درحالی که خود میراث‌دار تمدن‌های بزرگ از زمان سپیده‌دم تاریخ است، مدرن شدن را آغاز کرد بی آنکه سازگاری و آشتی میان میراث خود و جوهره مدرنیته پذیرفته شده در نظام‌های جدید آن، هرچند هم به طور ظاهری محقق شود. با درنظرگرفتن نقش دخالت‌های خارجی در ساختن سیاست حکومت و عمق بخشیدن به تضادهای داخلی و تبدیل آنها به عوامل درگیری‌هایی که خود موجب بازتولید بحران‌های روبه افزایش‌اند. طبیعت استراتژیک منطقه به عنوان گذرگاه توصیف می‌شود، نه تنها برای تجارت بینابین، تبادل کالا، جابه‌جایی جهانگردان و مکتشفان بلکه برای تبادل اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها، نمایش بلندپروازی‌ها و درهم آمیختن ارزش‌ها و مفاهیم انسانی و تجربه‌های ملت‌ها. و از اینجا این پرسش مشروع به ذهن متبادر می‌شود که آیا ادامه درگیری، ضربه زدن به یکدیگر، بی ثباتی، ادامه ناآرامی و بحران‌ها  به سرنوشت لاینفک منطقه ما تبدیل شده‌ است یا تجربه‌های ملت‌ها در دیگر مناطق مختلف جهان که از چیزی رنج بردند که ما اکنون ازآ رنج می‌بریم و آنها توانستند از آن مرحله بگذرند و برای خود مسیرهایی کاملاً مغایر ترسیم کنند و موفق شدند به الگوهایی سازنده تبدیل شوند که می‌‎توان پا درراه آنها گذاشت. آیا ملت‌های ما می‌توانند گزینه‌های بدیلی برای آینده خود مشخص سازند که آنها را در ردیف ملت‌ها و کشورهای پیشرفته قراردهند؟ ما اکنون درعراق حق داریم درکمال مسئولیت‌پذیری با این پرسش روبه رو شویم پیش ازآنکه تلاش کنیم برادران و همسایگان‌مان را در یافتن پاسخ، شریک خود سازیم. بی‌هیچ تردیدی برای ما روشن بود درحالی که این پرسش سرنوشت‌ساز را بر خود مطرح می‌کردیم، همه شرایط و لوازم رهبری منطقه‌مان در راه تحول از یک کانون بحرانی تهدید کننده صلح و ثبات به محیطی مثبت و صحنه‌ای باز برای تحول، رشد و همکاری ثمربخش میان ملت‌های آن و پل ارتباطی با ملت‌ها و امت‌های دیگر مهیاست. ثروت‌ها، منابع انسانی و عمق تاریخی و تمدنی منطقه ما منابعی برای آن مهیا می‌سازند تا خود را محقق سازد و در گزینه‌های خود تجدید نظرکند تا توان‌های خلاقش را فعال سازد و منابع قدرت پنهان خود را به کارگیرد تا جایگاه مترقی و پیشرفته خود را در همه زمینه‌ها که آن را گلدسته شکوفای انسانی ساخت بازیابد. درحالی که به چنین تحول تاریخی امید می‌بندیم، آنچه به ما الهام بخش‌ماست، تجربه‌های معاصری است که موفق شدند از عقب‌ماندگی،  جنگ‌های خونین و فقر منابع طبیعی بگذرند و به الگوهای پیشرفت و تحول و رشد اقتصادی و اجتماعی تبدیل شوند و درسطح جهانی حضور یابند. می‌توان در اینجا به تجربه سنگاپور اشاره کرد که در نیمه قرن پیش مرکز ویروس‌های خطرناک، صحنه باندهای مسلح مافیایی و کانون جنایت‌های سازمان یافته بود و به برکت آگاهی بنیانگذار آن لی کوا و نگاه عمیق و نافذش در میان پیشرفته‌ترین کشورها در سطح اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی و انسانی شد. همچنین تجربه پیشگامانه افریقای جنوبی در پاکسازی نظام منفور تبعیض نژادی (آپارتاید) و پذیرفتن الگوی دموکراتیک آزاد و پیشرفته اقتصادی و پاک ساختن آثار نظام سابق و پیامدهای آن برجسته است. رواندا الگوی دیگری در تغییر و تحول ارائه می‌کند. پس از فاجعه‌ای که به عنوان بزرگ‌ترین عملیات نسل کشی نژادی محسوب شد که براثرآن نزدیک به سه میلیون انسان کشته شدند، موفق شد در طول دو دهه تحول دموکراتیک خود را رقم بزند و به سمت ایجاد ثبات سیاسی و شکوفایی اقتصادی حرکت کند. مثال‌ها و نمونه‌های موفقیت در این زمینه در امریکا جنوبی، شرق آسیا و اروپای شرق بسیارند. آیا در همه این تجربه‌ها نکته‌ای وجود ندارد که بدون شک توان ملت‌ها و کشورهای ما که با ثروت‌های طبیعی، توان‌ها، منابع انسانی و انباشت تجربه تاریخی، فرهنگی و معرفتی برجستگی دارند تأیید کند که می‌توانند برای خود الگوهایی ترسیم کنند تا به کمک آنها به نقطه‌ای برسند که کشورها و ملت‌هایی که درانتخاب بدیل برای خود برآنها پیشی گرفتند درحالی که از همه عناصر و جریان‌هایی که آنها را به وضعیت خود محکم می‌ساختند، بدان‌ها رسیدند؟ همه عوامل لازم برای چنین جهش تاریخی را داریم: منابع عظیم ثروت، منابع بزرگ انسانی از زنان و مردان جوان با قدرت‌های خلاق و وجوه اشتراک زیادی ما را به هم می‌رسانند و میراث تمدنی تاریخی همه درکنار هم منابع الهام برای آغاز دوباره را به وجود می‌آورند. همه آنچه نیاز داریم در چشم‌انداز و اراده مشترک برای خلق واقعیتی جدید تجسم می‌یابد که می‌تواند اصول ارتباط مستمر را به وجود آورد که شاکله آن تکامل اقتصادی، تبادل منافع و تقویت بنیادهای رابطه بین ملت‌ها و یک تصمیم سیاسی مبتنی بر احترام به منافع عالیه ملی همه اطراف و نیت‌های حسنه برای پایه‌گذاری منظومه امنیت مشترک و نظام اقتصادی اثرگذار و شکوفاست. باید برآنچه تکامل ما را تقویت می‌کند و تبادل تجربه‌ها را رشد می‌دهد و مشارکت ما را منشأ قدرت خودمان بسازد تأکید کنیم و نقطه‌های ضعف هر طرف را با قدرت دیگری بپوشایم تا مایه حمایت پیشرفت منطقه‌مان بشود. باید در انتخاب‌های خود برهرچیزی که وحدت ما را تقویت و مسیرهای ما را به هم نزدیک می‌کند اتکا کنیم و گفت‌وگو را به عنوان راه حل اختلاف‌ها به کارببریم. درسال‌های مخالفت با نظام سابق، آرزوی عراقی متفاوت را داشتیم؛ عراقی دموکراتیک و آزاد که به انسان احترام می‌گذارد و کرامت ملتش را مهیا می‌سازد و به سنگ زیربنای تکامل منطقه تبدیل شود. و امروز درعراق دو گزینه می‌بینیم: اینکه پایگاهی برای درگیری بین قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی باشیم یا اینکه پلی برای ارتباط و زمینی برای تکامل بین ملت‌های منطقه. درنگاه ما عراق برخاسته از سرنگونی و فراتر رفته از زخم‌هایش و درآشتی با خود، می‌تواند با همکاری برادران و همسایگانش طرح خاورمیانه متکامل و درحالت آشتی و همکاری برای واقعیت زندگی تبدیل کند و برای این کار باید به عامل مثبت در بهبود عراق تبدیل شود و به برخاستنش کمک کند. در زمان دولت انتقالی با گذاشتن سنگ‌های زیرین این دیدگاه که در همایش بغداد برای همکاری و مشارکت با حضور برادران، همسایگان و دوستان عراق شکل گرفت به همه تعهدات خود عمل کردیم و نیت‌های صادقانه خود را برای پیشرفت به زبان آوردیم. تجربه ثابت کرد، امکاناتی وسیع برای خلق تکامل امنیتی درسطح کشورهای منطقه، نیاز جدی برای مرتبط ساختن آن کشورها به شبکه‌های خطوط حمل و نقل زمینی و راه آهن و نیاز رو به افزایش برای متصل ساختن شبکه‌های برق تا همکاری در زمینه‌های انرژی و انتقال گاز و سرمایه‌گذاری متقابل وجود دارد. اما منطقه پیش از همه اینها به متمرکز ساختن ابتکارعمل‌های راه‌گشا و توسعه گفت‌وگوهای دوجانبه و گروهی و نشان دادن حسن نیت‌های متقابل برای حل بحران‌ها و دورساختن هرگونه عامل اثرگذار از خارج از کشورهای منطقه در ایجاد راه‌حل‌های مطلوب نیاز دارد. جهان شاهد تغییرات طوفنده است. و ما امروز در یک دوره تاریخی کاملاً متفاوت با گذشته زندگی می‌کنیم که درآن منافع ملت‌ها ارتباط و تکامل بیشتری یافته و نیازمند تعاملی عمیق‌تر و همبستگی در همه زمینه‌های حیاتی است. منطقه ما با منافع مشترک در چندین میدان به هم مرتبط است که با توسعه روابط بین کشورها گسترش می‌یابند که می‌توان آنها را در طرح‌های تجاری، زراعی و صنعتی به‌کار ببریم تا یک قطب اصلی در جهان جدید بشویم همانگونه که در گذشته بودیم و چالش‌های مشترک بزرگی پیش روی ماست، از تروریسم تا فقر و خشکسالی و دیگر مشکلات اجتماعی و زیست محیطی که برای کاستن از آثارشان و غلبه کامل بر پیامدهای آنها بر ما همکاری مشترک را دیکته می‌کنند. ملت‌های ما شایستگی بیشتر از این وضع موجود را دارند و بیش از آنچه برای مشارکت در راه تمدن بشری تقدیم کرده‌اند، دارند و می‌توانند و اراده لازم برای ایجاد تغییر را دارند. و تجربه ثابت کرد که اراده رهبران کشورهای منطقه نیز آماده است و آمادگی برای ایجاد همدلی صادق و صریح که همه را دورهم گرد آورد مهیاست. و برای خروج از درجازدن درسایه بحران‌ها و بازتولید آنها و استمرار عواملشان به سمت منافع مشترک و تکامل در چارچوب بهبود و شکوفایی ضروری است.

مشاركة :